English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7533 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
life zone U منطقه زیست شناسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
psychbiology U علم مطالعه ارتباط میان روانشناسی وزیست شناسی زیست شناسی روانی
bionomics U زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
lateral meniscus U منیسک خارجی [کالبد شناسی] [زیست شناسی]
to tip something [British E] U ته نشین شدن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
to tip something [British E] U ذخیره کردن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
to tip something [British E] U رسوب کردن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
immunogenetics U رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
proclimax U منطقه زیست جانوریاگیاهی
biology U زیست شناسی
biologism U زیست شناسی
bioclimatology U زیست اقلیم شناسی
phenology U زیست پدیده شناسی
environmentalism U محیط زیست شناسی
geobiology U زمین زیست شناسی
genetic analysis U بررسی ژن [پزشکی] [زیست شناسی]
to be parasitic [on] U پارازیتی شدن [زیست شناسی]
bionic U وابسته به زیست سازه شناسی
biologic U زیست شناسی معرفت الحیات
gene analysis U بررسی ژن [پزشکی] [زیست شناسی]
host organism U ارگانیسم میزبان [زیست شناسی]
genetic screen U بررسی ژن [پزشکی] [زیست شناسی]
host U ارگانیسم میزبان [زیست شناسی]
to be parasitic [on] U انگلی شدن [زیست شناسی]
medial meniscus U منیسک داخلی [زیست شناسی] [کالبدشناسی]
adenoid U لوزه سوم [کالبدشناسی] [زیست شناسی]
paleontology U مبحث زیست شناسی دوران قدیم
genetic screen U بررسی ژنتیکی [پزشکی] [زیست شناسی]
gene analysis U بررسی ژنتیکی [پزشکی] [زیست شناسی]
genetic analysis U بررسی ژنتیکی [پزشکی] [زیست شناسی]
nasopharyngeal tonsil U لوزه سوم [کالبدشناسی] [زیست شناسی]
pharyngeal tonsil U لوزه سوم [کالبدشناسی] [زیست شناسی]
biotecture U [معماری تاثیر گرفته از زیست شناسی]
biology U زیست شناسی زندگی حیوانی وگیاهی هرناحیه
paleontologist U ویژه گر زیست شناسی دوران قدیم یا کهنه سنگی
genetics U شاخهای از علم زیست شناسی که در باره انتقال وراثت
radiobiology U مبحث زیست شناسی مربوط به تشعشعات رادیو اکتیو
limnology U بخشی از زیست شناسی که درباره موجودات اب شیرین بحث میکند
phenology U مبحث رابطه بین اب وهواوتغییرات حاصله در پدیدههای زیست شناسی
biocenology U رشتهای از زیست شناسی که از اجتماعی موجودات و تاثیرانها بریکدیگر بحث میکند
hematology U شاخهای از زیست شناسی که درباره خون ودستگاههای خونساز بحث میکند
biogeography U رشتهای از زیست شناسی که درباره طرزانتشار و پخش حیوانات ونباتات بحث میکند
biotechnology U ان قسمت از مباحث فنی که مربوط به اعمال قواعد زیست شناسی درانسان وماشین الات است
colony U گروهی از جانوران یا گیاهان یا جانوران تک سلولی هم نوع که با هم زندگی یا رشد می کنند [زیست شناسی]
agrobiology U مطالعهء مواد غذایی خاک زیست شناسی خاک
drop zone U منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
damage area U منطقه تولید خطر مین منطقه خسارت منطقه خطر
submarine havens U منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
eco-branch U شعبه زیست بوم [شاخه اقتصاد مناسب با زیست بوم]
sanctuary U منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuaries U منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
service area U منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
run up area U منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
landing area U منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
area of military significant fallout U منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
airspace reservation U منطقه پرواز مخصوص درفضای هوایی منطقه پروازمخصوص
staging area U منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
leave area U منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
polynia U منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
prohibited area U منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
haven submarine U منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
grid zone U منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
skid row <idiom> U منطقه پایین شهر ،منطقه فقیرنشین
area oriented U بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
concentration area U منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
environmental preservation U نگهداشت زیست محیطی حفافت زیست محیطی
kill area U منطقه خطر منطقه تلفات
combat zone U منطقه رزمی منطقه نبرد
sectors U منطقه عمل منطقه مسئولیت
remote U خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remotest U خارج از منطقه منطقه دورافتاده
crossing area U منطقه گذار منطقه پایاب
sector U منطقه عمل منطقه مسئولیت
zone of fire U منطقه اتش منطقه تیراندازی
remoter U خارج از منطقه منطقه دورافتاده
tropopause U منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
holding area U منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
ranging U تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
motif U گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
entomology U حشره شناسی [حشره شناسی] [جانور شناسی] [رشته دانشگاهی]
comparative cover U پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
demolition target U منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
axial route U مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
line crosser U فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
clandestine assembly area U منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
philological U وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
launching area U منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
defense coastal area U منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
demolition guard U نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
separation zone U منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
airspace prohibited area U منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
demilitarization U تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
bacteriologic U مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
philology U زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی
island bases U پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
sweep U تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
islands U منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
island U منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
zoo ecology U قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
karyology U هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
neurologic U وابسته به عصب شناسی یا پی شناسی
kinematics U حرکت شناسی جنبش شناسی
typology U گونه شناسی نوع شناسی
intersectional service U قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات
air defense action area U منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
area assessment U ارزیابی اطلاعاتی منطقه عملیات ارزیابی منطقه ازنظر اطلاعاتی
area of operational interest U منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
ornithology U پرنده شناسی [جانور شناسی] [پرنده شناسی]
air surface zone U منطقه عملیات هوادریایی منطقه تک هوادریایی
symbion U هم زیست
bio- U زیست -
performance of the dam U زیست سد
biogen U زیست زا
subsistence U زیست
pathologically U از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
laryngological U وابسته به حنجره شناسی مبنی بر علم حنجره شناسی
biome U اقلیم زیست
libidos U زیست مایه
bioluminescence U زیست تابی
biochemist U زیست شیمیدان
biologically U زیست شناختی
biochemists U زیست شیمیدان
biological U زیست شناختی
biochemistry U زیست شیمی
libido U زیست مایه
biomass U زیست توده
biome U زیست بوم
biological clock U زیست گشت
biopolymer U زیست بسپار
biospher U زیست کره
biotype U زیست گروه
biogases U زیست گاز
biogas U زیست گاز
biochemistry U زیست- شیمی
biometry U زیست سنجی
biometrics U زیست سنجی
viability U زیست پذیری
subsistence U مربوط به زیست
subsistence U وسایل زیست
liveware U زیست افزار
work U زیست عمل
worked U زیست عمل
biometrics U زیست سنجش
biological chemistry U زیست شیمی
biomechanics U زیست مکانیک
biosphere U فضای زیست
existences U زیست موجودیت
environment U محیط زیست
life force U زیست نیرو
livability U زیست پذیری
libidinal U زیست مایهای
exvia U برون زیست
environments U محیط زیست
modus vivendi U شیوه زیست
biophysics U زیست- فیزیک
biosphere U زیست کره
biosphere U زیست سپهر
existence U زیست موجودیت
biologist U زیست شناس
colony U زیست گاه
settlement U زیست گاه
inhabitant U زیست کننده در
homeland U زیست بوم
biogenesis U زیست زاد
biogenetic U زیست زادی
biogenic U زیست زاییده
life space U فضای زیست
biogenosphere U زیست کره
biogenosphere U زیست سپهر
biogeographic U زیست جغرافیایی
biogeography U زیست جغرافی
eco- U زیست بوم
subsists U زیست کردن
subsist U زیست کردن
settlements U زیست گاه
subsisting U زیست کردن
subsisted U زیست کردن
biotechnology U زیست فناوری
homelands U زیست بوم
joie de vivre U زیست شادی
stenobathic U درعمق کم زیست کننده
coexistent U باهم زیست کننده
environmental conservation U حفافت محیط زیست
environmental costs U مضار زیست محیطی
environmental benefit U فواید زیست محیطی
environmental impact U نشانزد زیست محیطی
environmentalism U محیط زیست گرایی
saltwater U زیست کننده در اب شور
viable U زیست پذیر ماندنی
eco-technology U فناوری زیست بوم
eco-tech U فناوری زیست بوم
biologism U زیست شناختی نگری
biomass pyramid U هرم زیست توده
biocid U زیست کش مانع حیات
biochemical catalyst U کاتالیزور زیست شیمیایی
biochron U زیست زمان جانداران
fluvial U زیست کننده در رودخانه
human biometric U زیست سنجی انسانی
biological control U کنترل زیست شناختی
environmental protection U حفاظت محیط زیست
environmentalists U محیط زیست شناس
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1affixation
1آسیب شناسی مولفه های موثر بر تحکیم بنیان خانواده و ارائه راه کارهای مدیریتی
2تعریف فونتیک چیست؟
1primatology
2bioconjugated
3biotargeted
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com